مرکز پژوهش در معارف وحیانی

مَا رَأَیْتُ شَیْئًا إلَّا رَأَیْتُ اللَهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَهُ

مرکز پژوهش در معارف وحیانی

مَا رَأَیْتُ شَیْئًا إلَّا رَأَیْتُ اللَهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَهُ

مرکز پژوهش در معارف وحیانی



بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بایگانی

۱۲ مطلب با موضوع «اخلاق و عرفان» ثبت شده است

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۵
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini
۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۰۵
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini
۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۳۸
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini

آ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
حضرت آیت الله المعظم مدرسی مدظله العالی  :

 انسان بنا به سرشت خود به سمت کمال و اهداف متعالی می گراید و درصد بزرگی از بنی بشر به خاطر تنبلی و سستی به اهداف خود نمی رسند چرا که راه رسیدن به آن ها را گم می کنند.

معظم له این مطالب را در درس هفتگی اخلاقشان در دفتر خود در شهر کربلا، و در حضور جمعی از روحانیون و طلاب حوزه علمیه ایراد و گوشزد کردند که یکی از مهم ترین شروط رسیدن به اهداف و آرمان ها، این است که آدمی در طول حیات خویش پیوند خود را با پروردگار بسیار محکم کند؛ و اشاره نمودند که: استحکام ارتباط با خدا، به انسان قدرت شگرفی می بخشد و او را بر غلبه بر مشکلات، و در پیمودن راه های ناهمورای که بر سر راه اهداف او وجود دارد، یاری می کند.

ایشان همچنین یادآور شدند: همزیستی با رهبران شایسته مانند پیامبران و ائمه و صالحان، یکی دیگر از مهم ترین وسایلی است که به فرد از نظر معنوی کمک می کند تا به اهداف خود و قله های مرتفع برسد؛ و نیز بیان کردند که قرآن کریم قصه های پیامبران و بندگان صالح را یکی بعد از دیگری برای ما بیان می کند، تا ما از آن ها سرمشق بگیریم و با ارزش هایی که آن ها مطرح کرده اند، زندگی کنیم.

در همین راستا معظم له بر اهمیت پیوستن به گروه ها و دسته جات دینی، از طریق حسینیه ها و برنامه های خیریه، و رفت و آمد در مساجد و حسینیه به شکل مستمر تاکید کردند و فرمودند: کار گروهی به برکت و رعایت خدا رشد و توسعه پیدا می کند و خداوند به این گروه ها مدد می رساند.

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۴۵
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini

پرتره های مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)



حضرت آیت الله مجتبی تهرانیرحمت الله علیه  :
 
رَأَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلامرَجُلًا یَطُوفُ بِالْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ قَالَ فَضَرَبَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلامعَلَى کَتِفِهِ قَالَ سَأَلْتَ الْبَلَاءَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ‏فَإِنَّ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء

روایت از امام رضا صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: روزی زین العابدین صلوات الله علیه در مسجد الحرام در حال عبادت بودند که دیدند شخصی در حالی که طواف کعبه می‌کند بلند می‏گوید: اللهم انی اسئلک الصبر. دارد فضرب بکتفه. امام زین العابدین علیه السلام با دست مبارک زدند به شانه همین شخصی که طواف می‌کرد. در ادامه روایت دارد. قال :سئلت البلاء. با این دعا از خدا تقاضای بلا می کنی.

ما سه نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت. درخواست صبر، یعنی بلاهایی که سمت من می آید، تحملش را داشته باشم. معلوم می شود به سراغ خط بلا و مصیبت رفته‏ای و در آن خط داری کار می کنی و می‏خواهی پاد زهرش را به‏دست بیاوری که کمتر تحت فشار باشی. حضرت به او فرمودند: سئلت البلاء. تو از خدا بلا می خواهی که می گویی: اللهم انی اسئلک الصبر.

بجای این دعا بگو: اللهم انی اسئلک العافیۀ و الشکر علی العافیۀ . خدایا من از تو عافیت می‏خواهم . دقیقا ضد بلاء است این دعا و حتی توفیق شکر گذاری را هم درخواست می‏کنی. هم عافیت بده، هم توفیق شکرگزاری که به خاطر این عافیتی که به من دادی شکر هم بکنم. حضرت به آن شخص می‏فرمایند این را از خدا بخواه.

روایت مفصل است. در ذیلش حضرت این جمله را فرمودند: فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء. سپاسگزاری از عافیتی که خدا داده، بهتر است از صبری که نسبت به بلاء داده است. زیرا در مورد بلا چاره نداری. بلاء آمده، چکار می خواهی بکنی؟ صبردر بلا ارزش زیادی ندارد. به همان مقداری که جزع و فزع نکنی ارزش دارد. اما جایی که خدا به تو عافیت داده، شکرش با اختیار خود تو است و فشاری هم بر تو نیست. ارزش این شکر، از ارزش آن صبر خیلی بیشتر است. لذا حضرت به او فرمودند: فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء.

انسان باید نحوه دعا کردن را هم از اولیاء خدا بیاموزد. ما نمی فهمیم که چگونه دعا کنیم. اولیاء خدا ما را از نظر ایمان، ارزیابی می کنند، بعد به ما یاد می‏دهند چگونه دعا کنیم. حضرت به آن شخص فرمودند: تو کجا و صبر بر بلا کجا! برو از خدا عافیت بخواه. بعد هم بر آن عافیتی که به تو داده است شکر کن که این شکر موجب افزونی عافیت هم می شود.

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۸
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini

حضرت آیت الله نکونام مدظله العالی می فرمایند:

 

فقه و اخلاق دو زمینه‌ی علمی کهن در تاریخ دارد. فقه بار حق و حقوق را تأمین می‌کند و بیش‌تر از کردار مکلفان می‌گوید و اخلاق از سجایا و رذایل رفتاری سخن به میان می‌آورد.این دو دانش ویژه‌ی دین‌مداران نیست و آنان که درگیر دین و مذهب نیستند مثل کفار و مشرکان نیز که داعیه‌ی دین‌داری یا داعیه‌ی غیر دینی دارند دارای فقه و حقوق و نیز اخلاق می‌باشند.

اما در این‌جا باید به دو مسأله توجه داشت: یکی این‌که دنیا فقه و حقوق را خشک و تلخ می‌داند و می‌گوید حق خشک است ولی باطل در کام مردم شیرینی دارد؛ در حالی که این بیان درست نیست و مردم به سوی حق تمایل دارند و آن را دوست می‌دارند و خواهان حق هستند. اما نکته‌ی دوم این است که ما نباید حق را هرچند در چهره‌ی فقه به صورت خشک و به گونه‌ی محدود حکمی بیان کنیم، بلکه حتی فقه نیز لازم است جنبه‌ی توصیفی بیابد و فاصله از بیان توصیفی و گرایش به بیان دستوری، مانع رونق علمی و فلسفی آن می‌گردد.

نباید فقه منحصر به شناخت احکام دین باشد، بلکه در فقه باید از موضوع‌شناسی و نیز ملاک‌شناسی احکام بحث شود و فقیه کسی است که بر این سه شناخت توانایی داشته باشد.

 

در روایات است: «الکمال کلّ الکمال التفقّه فی الدین، والصبر علی النائبة، وتقدیر المعیشة». این روایت به بیان علمی، کمال را بر دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی می‌داند. «التفقّه فی الدین» همان حکمت نظری و معرفت و «تقدیر المعیشة» که اندازه‌گیری در زندگی است همان حکمت عملی است.

ما باید بحث‌های فلسفه‌ی فقه را پی بگیریم و با توجه به گرایش عمیق عقلی که هم‌اکنون حاکم شده است نخست از فلسفه‌ی تقلید بگوییم و به تعبدهای بی‌ملاک بسنده نکنیم تا آن که می‌خواهد در احکام تقلید کند آن را به معنای چشم فرو بستن و تعبد کورکورانه نپندارد و در تقلید خود بصیرت داشته باشد.

پاره‌ای از احکام، امضای عملکرد عقلاست و دین از خود بیان و تأسیسی ندارد، مانند حلیت بیع و برخی از آن عقلی است، مثل حرمت خوردن خون اما امری عقلایی نیست و عقل با کارشناسی می‌تواند به این حکم برسد. برخی از احکام نیز دست عقل و عقلا از آن کوتاه است و مخصوص شریعت است. به هر روی ما اگر بخواهیم در فقه و حقوق برای تمامی مردم جهان و با زبانی بین المللی سخن بگوییم، نمی‌توانیم از حقوق معیار در جهان دور بیفتیم و زبان و تبیین عقلایی و عقلی را کنار بنهیم، چرا که آنان زبان تعبد و بسته بودن چشم و گوش را نمی‌پذیرند.

موضوع اخلاق نیز خُلق و خوهای انسانی است. برای شناخت اخلاق به زیرساخت‌های علمی و به‌ویژه روان‌شناسی نیاز هست. ما برای شناخت تمایز میان اخلاق و فقه مشکل تصوری داریم، نه تصدیقی. صفات مذموم و نیز صفات ممدوحی که در اخلاق از آن سخن گفته می‌شود پشتوانه‌های علمی لازم را ندارد.

نخستین تمایز برجسته میان فقه و اخلاق این است که فقه به واقعیت‌های برون نفسی و جوارحی می‌پردازد و خلق یک حقیقت درون‌نفسی و جوانحی است. موضوع فقه بسیار عام است و تمامی تکالیف فرد در رابطه با خدا، خود، مردم و جامعه را در بر می‌گیرد که از آن به«حق» تعبیر می‌شود. ولی موضوع اخلاق در درون نفس است که می‌تواند متعلقی خارجی بیابد. حق چیزی است که جری و تعدی دارد و امری لازم و فی‌نفسه نیست، به خلاف خُلق که امری فی نفسه است و نیاز به غیر و تعدی ندارد. فقه مثل تمایز می‌ماند که بین دو شی‌ء است ولی خلق یک تشخص است که به یک شی‌ء محقق است. تفاوت دیگری که میان حق و خلق است این است که ما در حق چارچوبی بسته ایجاد می‌کنیم که بر اساس آن باید حرکت کرد و هرگونه برون‌رفت از آن سبب حد یا تعزیر و تنبیه می‌شود اما در خلق بیش‌تر کرامت است و بحث حد و تنبیه پیش نمی‌آید.

قضیه‌ی فقه مثل تمیز است که نیاز به تعدی و جری دارد و شما تا به کسی گیر ندهی و حقوق را نادیده نگیری کسی به شما کاری ندارد.

فقهی که موضوع‌شناسی و مناط‌یابی نداشته باشد شخص قاتل را فردی می‌داند که با چاقو به قلب دیگری زده است اما کسی را که با نگاه خاص یا با سحر کشته است نمی‌تواند تحت تعقیب قرار دهد؛ چرا که برخی از فقیهان برای سحر واقعیت قائل نیستند. این فقه عامیانه است و طبیعی است که مرزهای آن مشخص نباشد و با علوم دیگر تداخل و تناقض دارد. اگر ملاک‌یابی به فقه وارد شود فقه نمی‌تواند به ظاهر و صورت بسنده کند، بلکه باید از باطن وارد شود و به ظاهر برسد، آن‌گاه قتل از راه سحر یا نشر ویروس را نیز قتل می‌داند. در احراز ملاک نیز نباید کم‌ترین شکی داشت و باید به صورت کامل مستند باشد.

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۲۳
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini