مرکز پژوهش در معارف وحیانی

مَا رَأَیْتُ شَیْئًا إلَّا رَأَیْتُ اللَهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَهُ

مرکز پژوهش در معارف وحیانی

مَا رَأَیْتُ شَیْئًا إلَّا رَأَیْتُ اللَهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَهُ

مرکز پژوهش در معارف وحیانی



بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بایگانی

آیا اخلاق، نسبى است؟

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

حضرت آیت الله محفوظی مدظله العالی فرمودند:

دروغ نباید گفت، غیبت نباید کرد، به پدر و مادر و استاد و معلم احترام کنید، مال و آبروى و خون و ناموس مردم را محترم شمارید و مقوله هاى اخلاقى دیگر، از امورى هستند که در همه زمان ها و مکان ها ثابت اند و تغییرى نمى کنند؛ یعنى شرایط، محیط، سلیقه، زمان و مسائل دیگر، در این گونه مسائل اخلاقى، تأثیر نمى گذارند.

از زمان حضرت آدم تا به امروز و نیز همه دوران هاى آینده، دروغ گویى بد است. اساسا نمى توانیم دوره و زمانى را تصور کنیم که در آن، دروغ گویى و خیانت در امانت و مسائلى از این دست، امورى پسندیده، معرفى شوند.

تا انسان، انسان است و ماهیت او به همین شکل است، این گونه امور اخلاقى، مطلق و ثابت اند.

از همین روست که ما به مطلق گرایى اخلاقى، معتقدیم یعنى این که اعتقاد داریم که در جوامع بشرى، اصول بنیادین و احکامِ اخلاقىِ مطلق و ثابت مثل خوب بودن عدل و بد بودن ظلم، وجود دارد. حسن و قبح این گونه امور اخلاقى، ذاتى است؛ یعنى هیچ گونه دخل و تصرفى از نوع سلیقه، قرار داد، عرف، شرع و یا عقل در آن ها راه ندارد.

اما با کمال تعجب، برخى معتقد شده اند که اخلاق، امرى، نسبى است نه مطلق. لذا «نسبى گرایى اخلاقى» را به وجود آورده اند. نسبى گرایى اخلاقى یعنى این که هیچ کدام از اصول و تعالیم اخلاقى، از حسن و قبح، ذاتى و حقیقى، برخوردار نیستند.
آنان معتقدند: هیچ حقیقت مطلقى وجود ندارد و داورى ها و آرمان هاى ما وابسته به عوامل تاریخى و شخصى اند و اخلاق، به حسب عوامل مختلف بیرونى، ماهیت انعطاف پذیر دارد. به عبارت دیگر، نسبى بودن اخلاق یعنى حقیقتى نیست که براى همه وقت و همه جا خوب باشد و یک دستورالعمل کلى و همیشگى وجود ندارد، بلکه در هر زمان، دستور اخلاقى باید فرق کند و تغییر نماید.

به بیان روشن تر، نسبى گرایى اخلاقى مى گوید: اصول اخلاقى، امرى سلیقه اى است و به فرهنگ و نژاد و جغرافیا و زمان و مکان بستگى دارد.

نظریه نسبیت گرایى اخلاقى، نادرست است و نقدهاى اساسى بر آن وارد است؛ از جمله این که:

نسبیت گرایى اخلاقى، به نفى کمال و جاودانگى دین مى انجامد؛ زیرا بخش عمده تعالیم دینى، احکام اخلاقى است، حال اگر بگوییم اخلاق، نسبى است، در واقع، دین را نسبى دانسته ایم.

اشکال دیگر این است که نسبیت اخلاقى، به شکاکیت اخلاقى منجر مى شود؛ یعنى این که نمى توان در مورد هیچ حقیقتى، حکم قاطع و مطلق داشت.

اشکال دیگر نسبى گرایى اخلاقى این است که: پافشارى بر مواضع ارزشى را بى معنا مى کند؛ یعنى نمى توان ایثار کرد و جان خود را در راه ارزش هاى اخلاقى فدا نمود.

همچنین این نظریه، خوبان و بدان را همسان قرار مى دهد؛ در نتیجه مثلاً درباره امام حسین علیه السلام و یزید یا معاویه و على علیه السلام یکسان قضاوت مى شود.

نکته دیگر این که نسبیت گرایى اخلاقى، کار مصلحان و حتى پیامبران الهى را کم ارزش جلوه مى دهد و در میان آن هایى که قصد اصلاح نابسامانى ها را دارند بى تفاوتى و بى انگیزگى ایجاد مى کند.

۹۳/۱۲/۱۰
sayyid Ali Mir zain-ul-abedini

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی